lily
تا دهان واگشودنيلوفر
صبح شد با سرود نيلوفر
روز پيغام شبروان بشنيد
از لبان كبود نيلوفر
نرم پيچيد و بر شد از ايوان
رفت بر بام دود نيلوفر
خيز اي خفته و ز دريچه ببين
اين شگفتا نه رود نيلوفر
نقشي از آسمان و از دريا
بافته تار و پود نيلوفر
چون نسيمي براين چمن بگذر
بشنوي تا درود نيلوفر
گر نيايي و شب ز راه آيد
ننگري جز غنود نيلوفر