March 11, 2006

red


red, originally uploaded by shivasnaps.

در گشودند به باغ گل سرخ
و من دل شده را
به سراپرده رنگين تماشا بردند
من به باغ گل سرخ
با زبان بلبل خواندم
در سماع شب سروستان دست افشاندم
در پريخانه پر نقش هزار آينه اش
خويشتن را به هزاران سيما ديدم
با لب آينه خنديدم
من به باغ گل سرخ
همره قافله رنگ و نگار
به سفر رفتم
از خاك به گل
رقص رنگين شكفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار
من به باغ گل سرخ
زير آن ساقه تر
عطر را زمزمه كردم تا صبح
من به باغ گل سرخ
درتمام شب سرد
روشنايي را خواندم با آب
و سحر را به گل و سبزه بشارت دادم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home