March 27, 2007
March 22, 2007
March 21, 2007
March 19, 2007
با خنده نوروز همی باید خندید
wish you love and peace in the new year
چون خنده جام است درخشیدن خورشید
جامی به من آرید که خورشید درخشید
جامی نهد بند به خمیازه آفاق
که رسد روح به دروازه خورشید
با خنده نوروز همی باید خندید
با خنده خورشید همی باید نوشید
خوش با قدم موکب نوروز نهد گام
ماه رمضان باده پرستان بخروشید
ای ساقی گلچهره در این صبح دل انگیز
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا گلی خندد با دوست بخندید
هر گه که بهار اید با عشق بجوشید
March 18, 2007
March 15, 2007
March 14, 2007
apple
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا
خانه کوچک ما سیب نداشت